بیماری های روحی و اجتماع

از مغز،ذهن،احساس،عاطفه،شناخت،هوش وجسم هرکسی یک تعریفی داره،بعضی وقت ها به خودم و مردم دیگه و بعضی از کارشناسها و متخصص ها که نگاه می کنم ، راستش فکر می کنم تا حالا یه بارهم شده از جنبه های دیگه به این مسائل نگاه کردیم . تا حالا فکر کردین تعریف علمی هر کدوم از اینها می توونه چه آسیب هایی رو به افراد وارد کنه!!!!

می دونم نمی شه در مورد آسیبهای عاطفی نظریه کاملا درستی ارائه داد ، متخصص ها هم مثل ما می دونم ، ولی طوری وانمود می کنند که انگار همه چیز رو می دونم ولی .......

دقت کردین وقتی کسی که به لحاظ فیزیکی مشکل داره چقدر راحت در موردش حرف می زنه ولی اونهایی که دچار گرفتاریها و مشکلات روحی هستند نه . حرف زدن در موردش شبیه یه کابوس می مونه . همیشه دردشون رو پنهان می کنند . سکوت ، سکوت و پنهان کاری اونهارو ازبین می بره .

یک ساله که دارم رفتارها،حرکات وحرفهای مردم رو دقیقا می نویسم ، چیزهایی که می بینم و می نویسم رو می خوام پیاده کنم . دوست دارم دلیل سکوت کسانی که بیماریهای روحی دارن رو بفهمم ، دوست دارم همه تا حدی که می تونن فکر کنن و به من و خیلی آدمهای دیگه کمک کنن تا یه روزی حرف زدن در مورد یه مشکل یا بیماری روحی مثل حرف زدن در مورد بیماری های فیزیکی راحت باشه

 

 


 

+نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:روحی,بیماری,فیزیکی,ذهن,مغر,احتماع,رفتار,حرکت,ساعت17:59توسط هستی | |